اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

ترانه هایی برای خواندن

تلافی رو بلد نیستم  چقد خوبه که بد نیستم

دارم می سوزم وافسوس، تموم نمی شه این کابوس

تموم خاطراتت رو،بگیر از من و جارو کن 

همون طوری مث اول بیا ومن رو جادو کن

بذار خواب توروحتی دیگه هیچ وقت نبینم من

مگه می شه آخه این طوربشم آهن تر ازآهن؟

نمی شه اما مجبورم منم مثل خودت باشم

منم حالا تو این جاده جدا باشم و تنها شم

تلافی رو بلد نیستم  چقد خوبه که بد نیستم

دارم می سوزم وافسوس، تموم نمی شه این کابوس

بذار آروم بشم آروم، چه جوریشو نمی دونم

تو که رفتی بدون بی تو،منم زنده نمی مونم

تلافی رو بلد نیستم  چقد خوبه که بد نیستم

دارم می سوزم وافسوس، تموم نمی شه این کابوس 

((راستی دوستای خوبم ادمه مطلب رو حتما بخونید چند تا ترانه جدید گذاشتم. ممنونممممم))

من که از یاد تو رفته ام ، دیگه بارونی و خسته ام

اما بازم ته قلبم، چشم به راه تو نشسته ام

چه جوری دل تو سنگ شد، پر از کینه و جنگ شد

با منی که ساده بودم، پر آیینه و رنگ شد

من همیشه تو خیالم، طرح چشماتو کشیدم

ولی امروز بی تو افسوس، به ته جاده رسیدم

بی خیال گله ندارم، من غرورمو شکستم

می زنم زیر همه چیز، من که دل به تو نبستم

تازه می فهمی عزیزم، که تو رو دوستت نداشتم

برو که همش دروغی، سر رو شونه هات می ذاشتم

برو زندگی حلالت، من دیگه ازت بریدم

برو که ازت بیزارم، دور تو یه خط کشیدم

بی خیال گله ندارم، من غرورمو شکستم

می زنم زیر همه چیز، من که دل به تو نبستم

*

آهای تویی که از من دل بریدی   بگو ببینم به کجاها تو رسیدی

بگو بی من بگوخوش می گذره عمر؟  بگو بی من بگوکه بهتره عمر؟

دیگه نیستم که دستاتو بگیرم    اگه گریه کنی برات بمیرم

جدایی  بین ما  تا  آسمونه    حالا کی  با  دل  تو همزبونه؟

این روزا با کی هستی روزوشبهات؟  به کی می بخشی آسون مهرلبهات؟

به کی؟اونکه به جای من نشسته   کسی که دل به عشق تو نبسته

فقط می خنده  با تو تا نفهمی    به قلب من گذاشتی  تو چه زخمی

حالا دستات توی دستای کی هستن؟  به کی محکم پل یک عشق و بستن؟

آهای تویی که از من دل بریدی    می بینم تو به جایی نرسیدی

شدی حیرون تر از هر روز و آره   هنوز بیچارگی  ادامه داره

نمی شینه رو لبهام حرف نفرین    وقتی می بینمت این جوری غمگین

بازم  دلواپسیهام  تازه  می شن    چی آوردی به روزت آخه بی من؟

آهای تویی که از من دل بریدی   چرا حالا به اینجاها رسیدی؟

*

*

تو عاشق نیستی هرگز نمی فهمی که چی می گم

نمی فهمی چرا می گم به پات هرچی دارم می دم

تورو من اینجوری  ساده ، همین جوری  پسندیدم

تو چشم من اگه  باشی ، می فهمی من چیا  دیدم

از اول هی بهم گفتی بیا دست  از سرم  بردار

تو می گفتی ولی هربار،می کردم حرفاتو انکار

بهم  گفتی  بیا  باشیم  دو دوست  ساده  اما  من

همیشه گفتم این قلبه توی سینه است نه که آهن

تو از اول نبودی عاشق  اما  من  چقدر نادون

به تو دل بسته بودم  و شدم  بازیچه ای  آسون

تو حتی عاشقم  نیستی و بازی شد تموم  حالا

جدایی  شد نصیب  ما  و سهم  هر کدوم حالا

*

تو تقصیری نداری قسمت این جوره    که این قدر فاصله بین من وتو تا ابد دوره

توهم زندونیه این قسمت شومی          توهم مثل خودم تا بوده محکومی

دلیل اینکه این قدر عاشقت هستم        همین لبخند شیرینت،همین نامه است توی دستم

فقط از تو همین مونده تمام یادگارازتو  قبوله این زمستون مال من واین بهار ازتو

به شرطی که بخندی جای من حتی      اگه روزی نباشم زنده تو دنیا

هنوزم خاطراتت با منن هرجا            داری می خندی و می بینم این رویا

فقط مال منه که پیش من هستی           تو هم مثل منی هم کیش من هستی

چه رویایی که موندی پای اون عهدی که تو بستی    حقیقت اینه حالا تو به یار دیگه دل بستی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد