اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

سید مجتبی میر کاظمی

به نام خدا  

 

در این پست می خوام شعری از یکی از دوستان عزیزم رو براتون بذارم. دوستی که همیشه نسبت به من لطف داشته و ترانه ها و شعرهای زیباش همیشه به دل می شینه. آقای سید مجتبی میر کاظمی از بچه های با مرام اصفهان که براش از ته دل آرزوی خوشبختی و موفقیت می کنم. امیدوارم شما هم از این شعر لذت ببرید.  

در نگاه آسمان پر می کشم

اشک های ابر را سرمی کشم

تشنه ام درجستجوی آبها

گمشدم درسرزمین خوابها

روزگاری بالهایم بسته است

چشمهایم ازنگاهی خسته است

قایقم سر گشته در دریای غم

کی به پایان می رسد شبهای غم

گرچه در هرآتشی من سوختم

با سکوتم دردهایم دوختم

نی لبک در شرح اشکم ناله کن

یاد پرپر گشتن آلاله کن

فاش کن هرکس دل ماراشکست

زیر باران درشبی گریان نشست