اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو سرودن مرا کم است
اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
خون هر آن عزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟؟؟
تو بهاری که رنگ چشماتو آسون خط زده به زیبایی
من خزونم که شاخ و برگ تنم پره از لحظه های تنهایی
وقتی مثل موهات تو دستای باد بی حواسی و شاد می رقصی
آرزو می کنم فقط یکبار تو به آغوش سرد من برسی