اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

چند ترانه

زمان پر می گیرد از برابر نگاهم
و من همچنان مبهوت سکوتم.
در گیر و دار ثانیه ها خواب می غلطد
آرام در سایه سار پلکهایم.
آرام گویی قاصدکی بر لب بامی،
پلک می افتد
و شب، تمام فضا را می گیرد.
***
ثانیه های آخر:
هرگز نگفتم به تو من چقدر تو رو می خواستمت
باور ندارم که دیگه نشه هرگز ببینمت
هرگز نگفتم به تو من دیوونه نگات شدم
عاشق مهربونیات عاشق خنده هات شدم
نگفتم و حالا دارم می سوزم از فاصله ها
چه سرنوشت شومیه مردن یه گوشه بی صدا
ثانیه های آخره لحظه مردن منه
داره غم ندیدنت تیشه به جونم می زنه
.
.
.
بی تو عجب زندونیه زندگی حالا واسه من
کاشکی فقط یه بار دیگه ببینمت ای یاس من
از من تو دوری می کنی بگو آخه جرمم چیه
نگو که قلبت گلکم به این جدایی راضیه
نامهربونی می کنی با قلب بی قرار من
حتی یه لحظه نمی خوای تا که باشی کنار من
ثانیه های آخره لحظه مردن منه
داره غم ندیدنت تیشه به جونم می زنه
****
من کتاب زندگیمو کردم از دوباره آغاز
واسه اینه که دوباره می زنم به زیر آواز
بین ما دیگه تموم شد همه حرفای گذشته
می دونم ساده گذشتی از تموم اون گذشته
حالا تو تنها نشستی بی خیال درست مثل من
سرد و بی صدا شکستی بی خیال درست مثل من
فکر می کردی اگه رفتی دل من کانون درده
خونه خاموش قلبم برای همیشه سرده
رفتی و رحمی نکردی تو به حال قلب تنهام
حالا با چه رویی می خوای که باشی دوباره همرام
حالا تو تنها نشستی بی خیال درست مثل من
سرد و بی صدا شکستی بی خیال درست مثل من
*****
اگه دستات مال من باشه خدای قلبمی
چه غروری داره قلبم وقتی که پیش منی
اگه با چشم سیاهت به چشام نگا کنی
می رسم به آسمون وقتی منو صدا کنی
.
.
.
.
آخه اون لحن صدات وقتی تو گوشم می خونه
دل من قلب تو رو عاشق قلبم می دونه
ای خدا چه حسیه وقتی که با من می مونی
با صدایی مهربون واسم ترانه می خونی
نمی دونم نمی دونم چی بذارم اسمشو
اسم این حس قشنگم واسه تو
****
بسه دیگه خسته شدم اینقد دیگه گریه نکن
با گریه های الکیت منو دیگه خسته نکن
دیگه نه رنگی نداره حنای گریه های تو
راحت کنم خیالتو نمی میرم برای تو
ساده بگم به سادگی گذاشتمت دیگه کنار
آهای فلانی با توام لج منو تو در نیار
دو سه روزه که تو دیگه از حال قلب من دیگه
خبر نداری که دیگه دارم واسه تو می میرم
از روزی که تو رفتی و تنها گذاشتی قلبمو
کسی ندیده خندمو دارم واسه تو می میرم
فکر نکنی اگه یه روز بری منو ترکم کنی
رهام کنی تو غصه هام برات دیوونه نمی شم
اگه بازم بیای پیشم بخوای که آزارم کنی
بگی که اشتباه کردم برات دیوونه نمی شم
بسه دیگه خسته شدم اینقد دیگه گریه نکن
با گریه های الکیت منو دیگه خسته نکن
دیگه نه رنگی نداره حنای گریه های تو
راحت کنم خیالتو نمی میرم برای تو
ساده بگم به سادگی گذاشتمت دیگه کنار
آهای فلانی با توام لج منو تو در نیار
***
آهای تویی که ویرونی، تواین زندون حیرونی
همتی کن اگه حالا ، راه فرارو می دونی
تو این سرداب تنهایی، کسی راهی نمی دونه
راضی نشو به مردگی، تو ای سردار زندونی
حرفی بزن چیزی بگو، شب بی ستاره هاش سیاست
فکری بکن که می دونی، یه دست خالی بی صداست
دستاتو حلقه کن به هم ، تا بشکنه طلسم غم
یه کاری کن تو می تونی، تو ای سردار زندونی
***
نظرات 5 + ارسال نظر
شادی 2 خرداد 1387 ساعت 21:33 http://parchine-raz.blogsky.com/

سلام
ترانه های قشنگی نوشتی
کاش اگه لینک دانلود دارن می ذ اشتی
ما هم استفاده می کردیم
موفق باشی

دهشیری 4 خرداد 1387 ساعت 19:17 http://www.eshtar-tata.blogfa.com

سلام آقای افروغ.امتحان خوبی بود. فکر نکنم بتونم این هفته بیام جلسه شعر ولی باور کنید خیلی سعی می کنم ولی اصلا نمی تونم متمرکز شم اما این هفته خیلیم دست خالی نیستم.امیدوارم بتونم بیام. راستی یه جسارت بزرگ توی شعر*ثانیه های آخر* مصراع چهارم بجای عاشق مهربونیات عاشق خنده هات شدم می نوشتید (مثلا) عاشق مهربونیات شیدای خنده هات شدم جالب تر نمی شد؟ البته خیلی خیلی به خاطر این جسارت عذر می خوام.

آدم برفی 5 خرداد 1387 ساعت 20:24

* به نام او که پایداری از آن اوست *
درود
موضوع شعر رو خیلی دیر می ذارید .....
این بهتر نبود ( باور ندارم که دیگه هرگز نشه ببینمت)
این عادلانه نیست شما خودتون ترانه ی بلند می نویسید بعد به ما می گید ترانه باید کوتاه باشه ...... در هر صورت این از نقدای من.... اما گذشته از این حرفا ترانه های قشنگی می نویسید .
اگه قرار شد برای کلاس هفته ی دیگه نیاید ممنون می شم اگه زود خبر بذارید.
بدرود

آدم برفی 5 خرداد 1387 ساعت 20:36

دوباره خدا
درود
حالا یه ترانه ی کوتاه از من .........
من از برفم تو از بارون به من می گن آدم برفی
تو دستات آب می شم آسون به من می گن آدم برفی
دیگه عاشق بودن سخ نیست آخه قلب من از یخ نیست
میگن تو فصل سرما هم میشم مهمون
به من می گن آدم برفی
به نظر شما چه طوره ؟؟؟؟؟

[ بدون نام ] 7 خرداد 1387 ساعت 20:18

به نام او که مهربان من و شما و آنهاست
درود
من آپم . خوشحال می شم سر بزنید .
بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد