اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

روح الله

می دمد خورشید بر بام امید

می شود این دشت یکباره سپید

سروها می افتد و روید بهار

برف آری می دهد شادی نوید

این زمستان برف می بارد چه سرخ

از گلوی خفته در خون شهید

آفتاب این روزها داغ است داغ

می رسد فریاد که جانا رسید:

از سفر آن غنچه خوشرنگ عشق

آفتاب عشق از مشرق دمید

پا گرفت ناگهان گردید مرد

کودکی که شیر عاشورا مکید

سالها سودای دل شد آفتاب

آه مژده پشت اهریمن خمید

طی شد آن تیره شب تردیدها

روح الله در تن ایران رسید

 

نظرات 1 + ارسال نظر
رعنا 13 اسفند 1386 ساعت 11:03 http://a-s-666.blogsky.com

سلام
به روزم
خوشحال میشم یه سری بهم بزنی![گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد