بنام خدا
درزمان موسی ابن عمران دومرددرزندان بودندکه یکی چاق ودیگری لاغربود.
حضرت موسی (ع) گفت:چراتوچاق هستی؟گفت:چون به خداامیدوحسن ظن دارم.
ازدیگری پرسید:چرالاغرهستی؟گفت:به خاطر ترسی که ازخدا دارم.
موسی (ع)دستهایش رابه سوی آسمان بلند کرد وگفت:خدایا!کدام یک ازاین دونزد تو محبوب ترند؟
نداآمد:آن که به رحمت من حسن ظن دارد. بحارالانوار،ج70،ص395
وروایت شده است که حضرت داود (ع) فرموده است:
«یارَبِّ ماآمَنَ بِکَ مَن عَرَفَکَ فَلَم یُحسِنِ الظَنَّ بِِکَ»
پروردگارا!به توایمان نیاورده است کسی که توراشناخته وبه توحسن ظن ندارد.
یا حق
سلام
پیشنهاد جالبی دادی!
این از شعر من:
تنها کاری که از دستم بر می آید
این است که
سایه ام را
از طلوعی به غروبی
هدایت کنم
تا خورشید بتواند
همچنان سرکش و مغرور
ه عظمت خویش ببالد
*****برف*****برف******
برف*****برف*******برف***********
سلام دوست عزیز
در مرداد ممنوعم میهمان شدی و قدمت همواره بر روی چشم
قلم که زدی خبر کن / میایم تا بخوانمت
همواره آسمانی بمانی
اینجا خانه برفی من است و با مرداد ممنوعم کلی فرق دارد
دوستار شما بانوی برفی(نازنین)
سلام
دستان پژمرده ای
در جستجوی گل
سالهاست که با خاک و سنگ
همنشین است
اما هنوز
نیافته است حتی
برگ زردی...