اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

اینجا... سکوت:فریاداست!

برای سبز بودن بهار لازم نیست. تو خود جوانه باش و بروی.

بی تو

بی تو منم کنار ورقهای بی قرار           مشتی کتاب،دفترایام سرد وتار

یک جام سرد رنگ رخ رفته ازهراس     یک شاخه گل به رسم قدیم گل بهار

یک ساز خسته و بیتی ترانه، باز           سیمی که ر نمی دهد که بیاید دگر به کار

من هستم و خیال نفسهای پاک تو           من هستم و خدا و نفسهای بی شمار

در یک اتاق که جا کرده درخودش         قلب مرا و دهد دائمش فشار

با یک حیاط که باران ندیده است           جز قطره های اشک مرا گوشه و کنار

بی تو منم و همین جمله های کور          بی تو منم و همین گریه های زار

اینجا سکوت هق هق من می دهد به باد    این هدیه ای که مانده زیاد تو یادگار

حالا که جام می زنم و می روم زهوش    دردا منم کنار ورقهای بی قرار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد