-
سلام
23 بهمن 1386 02:53
به نام خدا سلام دوست من: خداوند یکی از بزرگترین نعمتهایش را در رگهای ما جوانان قرار داده تا بتوانیم با خون نیرومند جوانیمان عظمت و بزرگیش را هر چه با شکوه تر و زیباتر به تمام مخلوقاتش نشان دهیم. پس تو ای عزیز خداوند بیا تا دست در دست یکدیگر ایرانی بسازیم که تمامی مردم دنیا برای همیشه در ذهنشان از آن به عنوان کشوری...
-
یا رب
16 بهمن 1386 01:26
بنام خدا درزمان موسی ابن عمران دومرددرزندان بودندکه یکی چاق ودیگری لاغربود. حضرت موسی (ع) گفت: چراتوچاق هستی؟گفت:چون به خداامیدوحسن ظن دارم. ازدیگری پرسید: چرالاغرهستی؟گفت:به خاطر ترسی که ازخدا دارم. موسی (ع)دستهایش رابه سوی آسمان بلند کرد وگفت:خدایا!کدام یک ازاین دونزد تو محبوب ترند؟ نداآمد:آن که به رحمت من حسن ظن...
-
کلید پنجم
11 بهمن 1386 02:00
"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" "بسم الله الرحمن الرحیم" "الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر" کلید پنجم: پروردگار من آفریدگار من است و رزق و روزی مرا آنقدر که مقدر فرموده به من می رساند.پس هیچ گاه از کمی و نداری اندوهگین نمی گردم زیرا می دانم خداوند صلاح بنده اش را بهتر می داند.خداوندا من کوشش می کنم،تو خود مرا از بدان بی...
-
کلید چهارم
11 بهمن 1386 01:59
"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" "بسم الله الرحمن الرحیم" "قل ان الله یضل من یشاء و یهدی الیه من اناب" کلید چهارم: "خداوند هر که را بخواهد به راه ضلالت می کشاند و هرآنکس را که به درگاهش باز گردد به راه راست هدایت می کند.خدای مهربان مرا از ظلمات جهل و کفر به سوی روشنایی علم و معرفت هدایت می کند ومن همیشه سپاسگذار اویم."
-
کلید سوم
11 بهمن 1386 01:58
"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" "بسم الله الرحمن الرحیم" "الا بذکرالله تطمئن القلوب" کلید سوم: "نام خداوند همیشه بر لبهای من جاریست و دلم با این کار لبریز از آرامش واطمینان می گردد.تا او را دارم از چیزی نمی هراسم و غمی به دل راه نمی دهم. من خدا را دارم و همین کافیست."
-
کلید دوم
10 بهمن 1386 00:28
"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" "بسم الله الرحمن الرحیم" "...ان الله لا یغیِِِِِِِرُما بقومٍ حتی یغیروا ما بانفسهم..." کلید دوم: "من تصمیم گرفته ام تا با یاری خداوند و تلاش و پشتکار، آینده ی زیبا و درخشانی برای خود رقم بزنم."
-
کلید اول
10 بهمن 1386 00:27
"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" "بسم الله الرحمن الرحیم" "و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا" کلید اول: "من انسانی شاد وموفق هستم چرا که در کارهایم بر خدا توکل می کنم و او مرا به سوی سعادت هدایت می کند."
-
سلام
10 بهمن 1386 00:26
سلام نازنین من برای گفتن دوستت دارم بهانه می خواستم اما چه جاهل بودم که ندانستم برای معاشقه با تو کلام نابجاست. هر چند تو سپاسگذاری مرا به مهربانی می پذیری . اما من دوست دارم که بدانی که دوستت دارم و می دانم که می دانی که می دانم که دوستم داری. خداوندا لبهایم در التهابند تا نام تو را جاری کنند و دلم مشتاق تر از هر وقت...
-
دوستت دارم
6 بهمن 1386 00:27
سلام مونس تنهاییم صادقانه بگویم :(( دوستت دارم )) تو را سپاس که نگذاشتی چون دیگران آواره و سردرگم باشم. هدایتم کردی و مرا با نغمه عشق و دوستی پروراندی. من، بنده کوچک تو هم اکنون سر تسلیم بر قضای تو خم کرده ام و امیدوارم که تو نیز مرا قابل بدانی. شادم از اینکه پروردگاری چون تو دارم و همین مرا کافیست که تو رب و مولای...
-
یکی دیگر
2 بهمن 1386 01:48
به نام خدا سلام .زیباترین سلامها را برای تو دارم که از عشق سرشاری. امروز چه روز زیباییست و خدا را شاکرم که اینگونه مرا عاشق و دلباخته خویش کرده است. او را دوست دارم و او نیز مرا و من از این احساس پاک لبریزم. روح و روانم آرامش زیبایی دارد و هر لحظه خدا را سپاس می گویم. من به بخشش او امیدوارم و در تمامی امورم بر او توکل...
-
بی مقدمه
20 دی 1386 11:01
امروز احساس می کنم انسان زیبای دیگری شدم و به خدا و انسانها به گونه ای دیگر نگاه می کنم نگاهی سرشار از عشق. آنجا که خداوند می فرماید:(( خداوند هر کس را که بخواهد به راه راست هدایت می کند))
-
کلوب
7 دی 1386 15:20
<!-- Begin Cloob.com Profile Display code --> <script language="javascript" src=" http://chat.cloob.com/profile/?data=909zzlz29028lajveq467z&them=9&chatreq=true"></script > <!-- End Cloob.com Profile Display code -->
-
کوچه
6 دی 1386 23:01
از کوچه باز نیم نگاهی و یک لبخند آری خیال مبهمی از یک تبسم تو تصویری که هیچ گاه گل نمی کند در چشم. یک حس شاد زمزمه ای،نغمه ای،آهنگ از قلب من به پنجره ی چشمهای بس دلتنگ آن آرزو که هیچ گاه پل نمی زند در چشم. یک شب خیال،پرده ی افکارازدلم دزدید بر بال تشنه ی یک ابر،ساده ومعصوم لبریزازلبالبی یک تب جانکاه، در کوچه های خسته...
-
قایق و پسر
6 دی 1386 23:00
قایق از دست پسر بچه رمید رفت در دامن افسونگر آب، روی سرسبزی چند موج چرید. پسرک بانگ کشید های قایق بگریخت غافلان خنده بس است قایق آن بند زبان بسته درید. آن طرف ترهمگان به طرب نوشانوش بی خبر زانکه پسر،از پی قایق گم کرده خویش به دل آب پرید. ساعتی چند گذشت و طرب گم شد و رفت پدری با لب کف کرده جلو بر لب ماسه ی خوابیده ولی...
-
یک روز
6 دی 1386 22:59
یک روز می دانی که من،تنها تو را می خواستم آن روز که شاید دگر،یک عمر تنها مانده ام یک روز می فهمی چرا، اینقدر خواندم عاشقم آن روزکه بی تو دگر،یک عمر تنها خوانده ام یک روز می دانی که تو،بودی تمام خواهشم آن روزکه بی تو دگر،یک عمر تنها رانده ام یک روز می آید ولی بینی که دیگر نیستم ای کاش بینی تو مرا آن روزها با کیستم...
-
بی تو
6 دی 1386 22:59
بی تو منم کنار ورقهای بی قرار مشتی کتاب،دفترایام سرد وتار یک جام سرد رنگ رخ رفته ازهراس یک شاخه گل به رسم قدیم گل بهار یک ساز خسته و بیتی ترانه، باز سیمی که ر نمی دهد که بیاید دگر به کار من هستم و خیال نفسهای پاک تو من هستم و خدا و نفسهای بی شمار در یک اتاق که جا کرده درخودش قلب مرا و دهد دائمش فشار با یک حیاط که...
-
و تو...
6 دی 1386 22:58
...وپرنده را پرواز آزادیست آنجا که قفس تعریف ساده ای از دلبستگیهای ماست. وافق پنجره ای که چشم را می دزدد، وشعر حنجره ای که باز می خواند: "آی ،زمستان بی تو چقدر بی برف است". وتو... جا مانده ای درست کنار شتاب زده ترین نگاه، آن روز مسخ شده در ازدحام فکر، حتی خیال هم منتظر رفتنت نبود. حالا تو بال داری و شمع می رقصد کولی...
-
۳ ترانه
6 دی 1386 22:57
(1) بشنو صدامو ای یار برای آخرین بار قفل سکوت و بشکن بعدش خدا نگهدار تنها می مونه قلبم اگه بری از پیشم می سوزمو می میرم بی تو دیوونه می شم دستات بذار تو دستام بیا گوش کن به حرفام بیا بشنو صدامو بیا ببین که تنهام تو این سکوتِ مردن لحظه ها رو شمردن خواب و خیال و رویاست دل به کسی سپردن وقتی تنها می مونم از عشق تو می خونم...
-
اعتراف
6 دی 1386 06:12
پنجره با من حرف می زند: "حسود کم آوردی؟" اعتراف می کنم به پوچی خود به تهی دستهایم وافکارم آنجا که در برابر تو سرم را به زیر می گیرم. وخسته ام... از نبودن! وبودن هیچ.
-
جرم
6 دی 1386 06:11
به جرم با تو بودن یه عمره که می سوزم دست خودم نیست آخه دوست دارم هنوزم چشمات با من غریبه نگات پر از فریبه کاشکی خودت می دیدی چی آوردی به روزم حسرت بی تو بودن توی دلم نشسته ساده بگم عزیزم دلم ازت شکسته بی تو اگر چه اینجا خوب وبدش می گذره اما بدون که قلبم دل به کسی نبسته
-
همین
5 دی 1386 21:36
وقتی به تو فکر می کنم دلم ازت دلگیر می شه اما با دور بودن تو از زنده بودن سیر می شه وقتی به تو فکر می کنم خاطره هات زنده می شه دلم از آزردن تو دوباره شرمنده می شه
-
علی معلم
27 آذر 1386 19:05
با علی معلم به بهانه ترانه قواعدی که در جان ماست - دلیل گرایش عمومی به ترانه چیست؟ * اگر به رسانههای عمومی و خصوصی، از جنبه همه گیر بودن و همه کس فهم بودن توجه کنیم، درمییابیم که بین طبقه فرهیختهای که طلایهداران سلسله آدمیزاد هستند و جماعت پیام گیرندگان، تبادلی مثل گذشتهها وجود دارد. لیکن به تناسب و تقاضای وسایل...
-
سیمین بهبهانی
27 آذر 1386 19:03
آدمیان را از خوب و بد ، من زادهام ایران زنان: حتما برایتان پیش آمده که گاهی روزها جوری سخت بگذرد که دلتان بخواهد تقصیر را بیندازید گردن زن بودنتان و با حسرت فکر کنید:اگر زن نبودم...! اما سیمین هیچگاه از زن بودنش ناراضی نبوده:«گمان نمیکنم از مردها چیزی نصیبم شده باشد.»او اعتقاد دارد حتی قبل از مادر یا همسر بودن باید...
-
سیمین بهبهانی
27 آذر 1386 18:57
سیمین بهبهانی آمدن:28/4/1306 دلم گرفته ای دوست دلم گرفته ، ای دوست! هوای گریه با من گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا من؟ کجا روم که راهی به گلشنی ندارم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ز من هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک به من هر ان که نزدیک...
-
احمد شاملو
27 آذر 1386 18:52
نام: احمد نام خانوادگی: شاملو آمدن: 1/ آذر/ 1304 رفتن: 2/ مرداد/ 1379 محل تولد: تهران و بعد... پدرش افسر ارتش بود و مدام از این شهر به آن شهر اعزام میشد و همین باعث شده بود که شاملو تحصیلات مرتبی نداشته باشد. او در سال 1322 برای اولین بار زندانهای متفقین را تجربه کرد. در سال 1326 اولین مجموعه شعرش را با عنوان...
-
دو شعر از قیصر
21 آذر 1386 12:00
سفر ایستگاه قطار می رود تو می روی تمام ایستگاه می رود و من چقدر ساده ام که سالهای سال در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام! دستور زبان عشق دست عشق از دامن دل دور باد! می توان آیا به دل دستور داد؟ می توان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد؟ موج را آیا...
-
قیصر امین پور
20 آذر 1386 12:52
زندگینامه قیصر امینپور متولد دوم اردیبهشت 1338 دزفول است .وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد سپس به تهران آمد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال 1376اخذ کرد. وی فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سال 1358 آغاز کرد . در سال 1367 سردبیر مجله...
-
با تو
18 آذر 1386 19:36
با تو در آسمان شب همچو ستاره می شوم بی تو ولی در این زمین خاک دوباره می شوم بعد دمی که دیدمت آینه را شکسته ام در به رخ ستاره ها بعد رخ تو بسته ام سینه شب گشاد و من مرغ اسیر در قفس پر بزن و به من بده از لب خود کنون نفس عاشق تو شده ام ولی چهره تو ندیده ام عکس رخ قشنگ تو در شب خود کشیده ام مهر تو آتشم زده سوخته جان خسته...
-
انتظار تو
18 آذر 1386 10:42
وقتی به انتظار تو روز و شب می گذرانم و زیبایی گریه هایم را جز تهی جایت نظاره گر نیست، آن وقتها که زیباترین شعرهایم را برایت می سرایم، گویشم به گونه ای دیگر است. -با هم از کناره ساحل که گذشتیم، نگاه هامان... در نزدیکترین فاصله به هم، برای تو نمی دانم ولی برایم ماندنی ترین خاطرات را به ارث گذاشتند. -شاید حبوط اشک تکراری...
-
چگونه
18 آذر 1386 10:16
چگونه از تو بنویسم،وقتی تویی وجود ندارد ووقتی مجبورم برای برای سرودنت اینهمه رنج بکشم. از لابه لای درختهای پارک سوار بر خط یازده می گذرم و نظاره می کنم شاهکار خدا را. این دستها که رو به آسمان چه نجوایی می کنند شبانه روز و دارم پشت یکی یکیشان گم می شوم،تا باور کنم هیچی خود را. من چشمهایم نمی بینند و گوشهایم شاید هرگز...