ممنونم از خدا که تو را آفریده است
پای تو را به خلوت قلبم کشیده است
آن چشم مست که دام بلا شد برای دل
هرگز کسی به عالم و آدم ندیده است
گفتی دلی به غیر دلم مبتلا نشد
بنگر که قلب این همه پایت طپیده است
گویا نگاه روشنت ای مهربان ترین
بر آسمان تیره ی قلبم سپیده است
هرگز نمی روی ز خیالم خدا یقین
در روحت از حقیقت عرفان دمیده است
لیلای سرزمین منی این عجب که نیست
مجنون صفت به سوی تو روحم دویده است
سلام بر دوست قدیمی خودمان