یک ماه و یک ستاره در آسمان دوباره
او و خیال یک عشق با چند ابر پاره
شب روشن از ترانه یک شعر عاشقانه
از او ترانه خواندن زیباترین بهانه
مردی به شوق دیدار یک سایه قاب دیوار
در نور ماه می زد آرام روی گیتار
فرسنگها از آن مرد آن شب که بود هم سرد
معشوقه داشت با خود در سینه نقطه ای درد
نه درد ازغم یار او که نشد گرفتار
او بود عاشق کس بیچاره مرد بیمار
یک ماه و یک ستاره بودند درنظاره
که آن شب زعشق جان داد آن قلب پاره پاره