باز باران با ترانه با گوهر های فراوان می خورد بر بام خانه
یادم آید روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین
توی جنگلهای سیرجان نرم و نازک چست و چابک می پریدم از لب جو می جویدم برگ و کاهو
مادرم اما ندیدم کی مرا یکدم صدا کرد با دو دست مهربانش
شیرجه در توی گلا کرد ...
سلام . خسته نباشید.اگه میشه تبادل لینک کنیم . حداقل تا انتخابات.اگه ایرانی هستی.تبلیغ کن .مرسی
Akheh mageh sirjoon gangal dareh!